نوع مقاله : موضوعی - تحلیلی
نویسنده
دکتری معماری، دانشگاه معماری، دانشگاه کاسل، آلمان
چکیده
تازه های تحقیق
در تعاریف بنیادین، نگرش انسان، سبک زندگی وی، چگونگی انجام فعالیت و شیوهی رفتار انسان در استفاده از فضای کالبدی – آن چه متن فضا خوانده میشود - پیوندی جدایی ناپذیر با شکل کالبدی آن دارد. پدیدهیی که با عنوان "گسست فضای کالبدی از متن اجتماعی خود"، یا "فضا از جنسیت" در این مقاله، از آن یاد میشود، درواقع حاصل گسستی است که در هویت، هویت اجتماعی/جنسیتی انسان این زمانه رخ داده است، هویتی که در عصر مدرنیته گسسته، چندگانه و ناپایدار است. در تحلیل گسست فرم از محتوا، به این پدیده کم بها داده شده است که تسلط الگوهای کالبدی یادشده حاصل گزینش افراد و گروههای اجتماعی بوده و هستند. گرچه این الگوهای فضایی پاسخگوی همهی ابعاد زیست ساکنان خود نبودهاند، اما از آن میزان مطلوبیت و پاسخگویی برخوردار بودهاند که آنها را خوشآیند و خواستنی سازد، تا آنجا که سایر نیازهای فرد یا جامعه، در آن میان مناسبات جنسیتی، را به زیر سایهی خود برند. بر بستر این واقعیت است که فراگیری استفاده از الگوهای معماری مدرن را در لایههای اجتماعی/جنسیتی متفاوت مشاهده میکنیم، امری که واکنش لایههای سنتیتر جامعه را نسبت به فضای مدرن با خواست، پذیرش و انعطاف بیشتری همراه میسازد. استفادهی گستردهی گروههای مختلف اجتماعی/فرهنگی/جنسیتی در مکانهای متنوع جغرافیایی از الگوهای شهری و معماری مدرن مبتنی بر یک گرایش مسلط اجتماعی فرهنگی عصر مدرنیته است. نمایش تصویر مدرن در عصر کنونی، بخش مهمی از هویت اجتماعی/جنسیتی است، حتی برای گروههای سنتی. گرایشی که به موجب آن واکنش جوامع سنتی با انعطاف و پذیرش بیشتری همراه میشود. هویت مدرن با گرایش به زندگی در فضاهای مدرن، در قلمرو خصوصی خانه یا حوزهی عمومی شهر، به تمایل خود برای مدرنبودن پاسخ میدهد. بهاینترتیب فرم مدرن همچنان بیانگر متن پیوستهی خود است، گرچه نه بهصراحت و سادگی گذشته و تا حدودی مبهم و پیچیده.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
A critical perspective to the social spatial influences of modernity has always pointed to the interruption between form & content in Iran. Architecture and urban scholars have referred to this phenomenon as a problem in dynamic changing process of spatial environment. The process of modern transformation of society, beginning from the late nineteenth century, has been continued with different quantities and qualities to the present time. Although social/gender relations and the spatial organization each experienced a break in their historical dynamic changing processes, but it seems and has been claimed that the two have lost their long-standing integration.
Focusing on the process of change through a social cultural approach and based on Giddens’ theory of ‘social identity’ and Bourdieu's ‘distinction’, this study questions again the matter of social/gender and spatial disconnection and finds the answer within modern social/gender identity, as the main actor, which transforms the social/gender relations as well as the spatial forms, consciously or unconsciously.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
یکی از مهمترین ویژگیهای یادشده در پژوهشهای فضای کالبدی شهر و معماریِ ایرانی در دورهی مدرنیته ناهمآهنگی و ناسازگاری شکل فضا با بستر اجتماعی فرهنگی خود، و در آن میان مناسبات مهم جنسیتی است. در این راستا به گسستی اشاره میشود که در تغییرات کالبدی شهر رخ داده است. این دگرگونیها در تداوم منطقی با گذشته نبوده و اصول معماری و شهرسازی گذشته که پاسخگوی الزامات بستر خود بود، فراموش شده است. این گسست نهتنها در روند تحولات و تداوم پویای کالبد شهر و معماری رخ داده که از آن مهمتر بهنظر میرسد و نیز چنین بیان میشود که این جدایی در رابطه میان فضای کالبدی و متن اجتماعی آن یا فرم از عملکرد (محتوی) نیز دیده میشود. این پژوهش با رویکردی اجتماعی/فرهنگی نسبت به فرآیند دگرگونیها، گسست یادشده را به پرسش میکشد و تلاش میکند تا پاسخی به این پرسش پژوهش فراهم کند که چرا بهنظر میرسد کالبد فضایی در دورهی مدرنیته بازگوی مناسبات اجتماعی/جنسیتی نیست؟ آیا پیوند تاریخی الگوهای فضایی زندگی و زمینهی اجتماعی آن از بین رفته است؟ آیا بهراستی چنین است؟
مواد و روشها
رویکرد این پژوهش به مسئله تکیه بر اسناد دارد و به ادبیات و نظریههای علمی مربوط به موضوع مراجعه میکند، از نظرات پژوهشگران تاریخ مدرن ایران در بارهی معماری و شهر تا پژوهشهای جامعهشناختی دربارهی دگرگونیهای مدرنیته. پرسشهای پژوهش با تکیه بر نظریهی "هویت اجتماعی" گیدنز و "تمایز" بوردیو در چرایی و چگونگی هویت مدرن پاسخ داده میشود.
بحث
دگرگونیهای اجتماعی فرهنگی عصر مدرنیته همزمان با شکلگیری جنبش مشروطه در اواخر حکومت قاجار خود را نشان میدهد. از این دوره به بعد، نظامهای اجتماعی/فضایی حاکم بر سرزمین، همچون اجزای نظام اجتماعی در نتیجهی نفوذ عوامل جدید، جهانی و محلی، بهتدریج دگرگون میشوند. ساختار جنسیت همپای دگرگونیهای سازمان اجتماعی تغییر میکند. در بستر این تغییرات، فضا نیز دگرگون میشود و اشکالی نو مییابد. هویت فضایی شهر و معماری، شکل و ساختار کالبدی آن در ایران پیدرپی تا دورهی کنونی الگوهای جدیدی به خود میپذیرد. از این دورهی تاریخی است که مسئلهی جدایی فرم از متن اجتماعی در معماری و شهر مطرح میشود.
مسئله مطرحشده در این پژوهش، یعنی جدایی فرم از عملکرد یا شکل از محتوی، بهطور مستقیم به رابطهی میان فضای کالبدی و انسان و چگونگی این پیوند اشاره میکند. فضای زیست با دو وجه مادی و غیرمادی خود، یعنی کالبد فیزیکی از یکسو و حضور انسانی یا بستر اجتماعی، فرهنگی از دیگرسو شناخته میشود. فضا پدیدهایست که بهصورت مادی و نیز فرهنگی تولید میشود. انسان موجودیتی است که اصلیترین بخش فضای زیست را میسازد. فضا بدون حضور انسان مفهومی ندارد. اندیشه و دانش انسان، رفتار و کنش او، شیوه و سبک زندگی وی، در یک کلام "هویت" او یعنی هویت اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی او فضا را تعریف میکند.
هویت برساختهیی است اجتماعی نتیجهی فرایندها و عوامل اجتماعی، مفهومی سیال و متغیر. در جوامع مدرن هویت فرد بیش از پیش سیال و نااستوار میگردد، چرا که فرد با تنوع شگفتانگیزی از عناصر و عوامل مادی و غیرمادی هویتبخش روبهرو میگردد. ساختار هویت شخصی در جامعهی مدرن بر اساس این گزینشها، بین تاثیرات جهانی، ازیکسو، و گرایشهای درونی و بومی، ازسویدیگر، شکل میگیرد. به همین دلیل و تا حدی به سبب تعدد و تنوع محیطها و محفلهای فعالیتهای اجتماعی است که انتخابهای شیوهی زندگی و فعالیتها از جانب افراد در بیشتر موارد کیفیتی گسسته به خود میگیرد، تا آن جا که روایتی که فرد از هویت خود به نمایش میگذارد، پارهپاره و گسسته است. هویت فرد به دلیل ماهیت بازتابندهاش، یعنی فرآیند تعریف و بازتعریف خود از طریق مشاهده و بازتاب اطلاعات روانشناختی و اجتماعی دربارهی مسیرهای ممکن زندگی از سرشتی اختلاطی و پیوندی برخوردار میشود. ما همه چندهویتی هستیم. در همین راستا هویت جنسیتی جدیدی که شکل میگیرد نشان از همان گسستگی و ناپایداری در کل هستی و هویت انسان این زمانه دارد.
از آغاز تسلط مدرنیته، الگوهای فضایی جدیدی در برهههایی از زمان باب شده نفوذ خود را بر سیمای کالبدی شهرها و حتی روستاها گسترش میدهند. این اشکال جدید با الگوهای تاریخی پیوندی ندارند و بهگونهای یکسان در نقاط مختلف سرزمین، در نواحی متفاوت اقتصادی/اجتماعی/فرهنگی در میان لایههای گوناگون اجتماعی با سبکهای متفاوت زندگی و با مناسبات متفاوت جنسیتی گسترش مییابند. استفاده از این الگوهای مشابه توسط انسانهای متفاوت، بیتردید پدیدهی گسست فرم از عملکرد را یادآوری میکند اما آنچه میتواند مسئله را روشن سازد، هویت اجتماعی انسان عصر مدرنیته است، هویتی که چندپاره و گسسته است، دچار تعارض و تردید میان کهنه و نو، میان سنت و مدرنیته است. این هویت چندپاره کالای مدرن را با منشی سنتی مصرف میکند. وی در پی کسب منزلت مدرن کالاهای مدرن مصرف میکند، گرچه به شیوههای رفتاری متفاوت و متناسب با فرهنگ خود. پدیدهی مهم دیگر آنکه در این میان فضای معماری و شهر مدرن نقش نمادین خود را دارد. زندگی در آنها برای فرد و جامعه تشخصی مدرن بههمراه میآورد.