دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
تدوین معیارهای طراحی فضای مشترک در مناطق مرکزی شهرها (مطالعه موردی : خیابان خیام شهر قزوین)
21
1
FA
نوید
سعیدی رضوانی
استادیارگروه شهرسازی،واحد قزوین،دانشگاه آزاد اسلامی،قزوین،ایران
navidsaeidirezvani@yahoo.com
شایان
اسدی
کارشناسی ارشد طراحی شهری،گروه شهرسازی،واحد قزوین،دانشگاه آزاد اسلامی،قزوین،ایران
shayanasadi70@gmail.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.107516
<strong>بیان مساله</strong> : امروزه گسترش دامنه فعالیتها به واسطه ساختوسازهای سرسامآور در شهرها، موجب بروز مشکلات ترافیکی در معابر نظیر تراکم ترافیک و کُندی جریان عادی عبور و مرور وسایل نقلیه،کاهش شدید فضای پارکینگ، افزایش استفاده از سوختهای فسیلی،بروز تصادفات و کاهش میزان امنیت عابران،افزایش آلودگیهای زیست محیطی و مشکلات اجتماعی چون کاهش سرزندگی در افراد و مسائلی از این دست میشود.مراکز شهری به دلیل تمرکز فعالیتها و تجمع افراد، همواره به عنوان یکی از مهمترین گرههای ترافیکی در سطح شهرها نمایان میشوند. نظریهپردازان شهری ضمن ارائه تکنیکهای متعدد در راستای توسعه انسانمحورشهرها،اشارهای مستقیم به احداث پیادهراهها و تأثیرات مثبت اینگونه فضاها بر رونق سرزندگی اجتماعی و افزایش رضایتمندی شهروندان داشته و آن را به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای کاهش حجم ترافیک وسایل نقلیه در معابر معرفی میکنند.در فضای مشترک علاوه بر مرتفع کردن اولویت نخست نظریهپردازان شهری که همان انسانمحور کردن فضاهای شهری میباشد، به نیازهای وابسته به حضور خودروها نیز توجه شده و همین امر موجب رضایت خیل عظیمی از ذینفعان فضاهای شهری به همراه داشته است.در فضای مشترک سعی برآن شده که علاوه بر حضور کامل افراد پیاده، وسایل نقلیه بهصورت کنترل شده و با حجم محدود در فضای شهری حضور یابند.<br /> <strong>هدف:</strong>مقاله حاضر با هدف استخراج و ارائه معیارهای طراحی شهری ایجاد فضاهای مشترک در مراکز شهری(در این پژوهش : خیابان خیام شهر قزوین) بر مبنای تحلیل اطلاعات بدست آمده از تجربیات موفق جهانی تدوین شده است.<br /> <strong>روش:</strong>در فرآیند پژوهش ضمن بررسی مبانی نظری مرتبط با نظریه مذکور،با استفاده از روشهای توصیفی و تحلیل اطلاعات موجود در منابع موردنظر،به بررسی معیارهای طراحی فضای مشترک در تجارب جهانی پرداخته و در ادامه معیارهای پیشنهادی به منظور اجرای این طرح در مناطق مرکزی شهری ارائه شده است.<br /> <strong>یافته ها:</strong>یافتههای پژوهش در ۵ محور مجزا، اصول و معیارهای طراحی فضای مشترک بمنظور اجرا در مناطق مراکز شهری را شناسایی کرده و زیرمعیارها، محورهای استراتژیک،راهکارها و در نهایت ضوابط و توصیه های طراحی سیاست اجرایی را در چارچوبی مشخص ارائه کرده است.<br /> <strong>نتیجه</strong>:ارائه چارچوبی مدون در قالب ۵ محور مدیریت و آرامسازی ترافیک،بهبود سیمای کالبدی شهر،وضعیت زیست محیطی،وضعیت اقتصادی و خدمات شهری،تقویت زندگی اجتماعی و تعاملات فرهنگی از معیارهای طراحی فضای مشترک در مناطق مرکزی شهری میباشد.
فضای مشترک,مرکز شهر,ترافیک,طراحی,قزوین
https://www.ei-journal.ir/article_107516.html
https://www.ei-journal.ir/article_107516_0c049dae386d217745bc57117451ebd2.pdf
دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
ارزیابی استانهای شمال غربی ایران از نظر شاخصهای غالب اقتصادی آنها با مدل ویکور
39
22
FA
امید
جامی
کارشناسی ارشد برنامه ریزی آمایش سرزمین، گروه جغرافیا،دانشکده جغرافیا ،دانشگاه تهران،تهران،ایران
omidjami21@gmail.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.113950
< p dir="RTL">دست یابی و نیل به توسعه، اگرچه امروز به طور مشخص، یکی از آمال و آرزوهای شیرین و دور از دسترس بسیاری از کشورهای جهان می باشد، اما اندیشه پیشرفت و راههای تحقق آن، قدمتی طولانی دارد و در طی دوره های مختلف حیات بشری، جوامع مختلف و به خصوص رقیب، همواره در تلاش بوده اند که برای بسط قدرت و توانایی های خویش، به جدیدترین شیوه ها و ابزارهای تسلط بر طبیعت و استفاده بهتر و کاراتر از امکانات آن دست یابند. هدف این مقاله دستیابی به برتری نسبی هر استان از طریق ارزیابی شاخص های غالب اقتصادی است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش آنتروپی شانون به وزن دهی هر یک از 11 شاخص اقتصادی پرداخته، سپس به منظور دستیابی به نتایج تحقیق، با استفاده از داده های موجود در مرکز آمار و استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره (<em>VIKOR</em>) برای داده های سال 1395 تحلیلی صورت گرفته است. با توجه به هدف تحقیق که ارزیابی استانهای شمال غربی ایران از لحاظ شاخص های غالب اقتصادی با مدل ویکور می باشد پنج استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و کردستان مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا برای محاسبه داده های کمی در مراحل مختلف مدل از نرم افزار <em>Excel</em> و برای ترسیم نقشه ی سطح برخورداری استانها از نرم افزار<em>Arc GIS10.3</em> استفاده شده است. نتایج نیز با توجه به شاخص های مورد نظر نشان می دهد که استان های آذربایجان غربی به دلیل داشتن کمترین مقدار عددی شاخص ویکور معادل 0.180 در بالاترین رتبه و آذربایجان شرقی با مقدار شاخص 0.5 در رتبه دوم و استان های اردبیل ، کردستان و زنجان با مقدار عددی شاخص به ترتیب معادل 0.978، 0.984 و 1 در رتبه های سوم تا پنجم قرار دارند.
ارزیابی,توسعه,مدل ویکور(VIKOR),شاخص های اقتصادی,استان های شمال غربی ایران
https://www.ei-journal.ir/article_113950.html
https://www.ei-journal.ir/article_113950_4292e456f9ba5dbd6b2a8bbfcdaa0c47.pdf
دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
بررسی شاخص های سرزندگی پیاده راه ها و خیابان های پیاده محور، در مقایسه پیاده راه استقلال، استانبول ترکیه و خیابان پیاده محور سی تیر، تهران ایران
57
40
FA
بهنام
پزشکی
دانشجوی دکترای شهرسازی،گروه شهرسازی و معماری، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاداسلامی، تهران
behnampezeshki@gmail.com
مریم
علیجانی
کارشناس ارشد،معماری، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین،دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
maryalidjani@gmail.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.114145
در سالهای اخیر تسلط سواره بر پیاده که نوعی از تسلط کمیت بر کیفیت میباشد، در فضاهای شهری بهنوعی به فرهنگ غالب شهرها تبدیل شدهاست. کاهش تعاملات اجتماعی، ترافیک سنگین، آلودگیهای محیطزیستی و تخریب بافتها و بناهای ارزشمند کهن شهرها از معضلات شهرهای امروزی میباشند که بخشی از دلایل آن به خودرومحوری و کاهش حرکت پیاده در شهرها برمیگردد. جنبش پیادهمحوری، تقویت حرکت پیاده در فضاهای شهری و ایجاد پیادهراهها، روشهایی برای کاهش اثرات معضلات ذکرشده و بازگرداندن جایگاه حرکت پیاده به فضاهای شهری میباشند. پیادهراهها به عنوان معابری با نقش اجتماعی بالا و محدودسازی حرکت سواره، در واقع راهی برای بازپسگیری معابر عمومی به ویژه فضاهای شهری ارزشمند که دارای جاذبههای فرهنگی، تاریخی، تجاری و تفریحی برای عابرین پیاده هستند، از وسایل نقلیه و پسدادن آن به انسان به منظور حرکت، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای تفریحی، گردشگری و تجاری است. یکی از مهمترین شاخصههای پیادهراهها و خیابانهای پیادهمحور، میزان سرزندگی آنها میباشد که میتواند نقش اساسی در میزان حضور و رضایت شهروندان جهت افزایش تعاملات اجتماعی و نزدیک شدن به اهداف پیادهمحوری داشته باشد. این پژوهش به بررسی شاخصههای سرزندگی محورهای پیاده پرداخته و هدف این پژوهش رسیدن به معیارهای مشترک برای ایجاد سرزندگی در پیادهراهها و خیابانهای پیادهمحور میباشد. همچنین با مقایسه و بررسی دو پیادهراه، استقلال استانبول و خیابان سی تیر تهران از طریق تکنیک تجزیه و تحلیل SWOT به تدوین معیارهایی برای ایجاد سرزندگی در پیادهراهها میپردازد و معیارهایی را برای ایجاد سرزندگی در پیادهراهها و خیابانهای پیادهمحور پیشنهاد مینماید.
پیاده راه,سرزندگی,خیابان سی تیر,پیاده راه استقلال,تکنیک SWOT
https://www.ei-journal.ir/article_114145.html
https://www.ei-journal.ir/article_114145_75e274b45e695db90de21d45e4512377.pdf
دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
کاربرد توسعۀ میانافزا در شناسایی عرصههای مداخله در بافتهای شهری (نمونۀ موردی: محدودۀ تجریشِ منطقۀ یک تهران)
70
58
FA
کیانوش
حسنی
استادیار گروه معماری، گروه معماری،دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحدیادگار امام(ره)، شهر ری، ایران.
k_hasani78@yahoo.com
مرجان
بهاری نژاد
کارشناس ارشد معماری، مدرس گروه معماری،دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحدیادگار امام(ره)، شهر ری، ایران.
marjanbaharinezhad@ymail.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.114161
در پی رشد بیرویۀ جمعیت ناشی از مهاجرت که اغلب در شهرهای موجود در کشورهای در حال توسعه رخ میدهد؛ شاهد رشد بیقوارۀ شهرها و گسترش افقی آنها به بهانۀ تامین نیاز مسکن هستیم. از این رو جهان امروز با مشکلات عمدهای از جمله مشکلات ناپایداری محیطهای شهری، بحران انرژی، کاهش منابع طبیعی و عدم مدیریت صحیح در زمینهای شهری مواجه است.<br /> علاوه بر موارد فوق، نادیده گرفتن و رها کردن بافت تاریخی که هویت و سرمایۀ هر سرزمین قلمداد میشود، بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر بسیاری از برنامهریزان بر روی توسعۀ میانافزا به عنوان راهبردی جهت حل مشکلات ناشی از مدیریت رشد و توسعۀ شهری، تجدید حیات مراکز شهری، مسکن و توسعۀ پایدار متمرکز شدهاند.<br /> درایران اصلی ترین پتانسیل توسعۀ میانافزای شهری، بافتهای قدیمی هستند، که مبحث نوسازی و بهسازی در این بافتها سالهاست که آغاز شده است و با توجه به گستردگی مسئلۀ پیش رو همچنان ادامه دارد و روی آوردن به بحث توسعۀدرونی، رویکردی مناسب در زمینۀ شهرسازی و معماری و رفع مشکلات فوق تلقی میشود. سیاست توسعۀ میانافزای شهری به واسطۀ ویژگی میانرشتهای خود، تعاملی میان معماری، شهرسازی و مرمت ایجاد کرده است. توسعۀ میانافزا با محافظت از فضاهای باز شهری، بازندهسازی محلات قدیمی و کاهش هزینههای مربوط به زیرساختها امکان خانهدار شدن را برای مردم فراهم کرده است.<br /> این پژوهش کوشیده است با روش توصیفی _ تحلیلی و استفاده از دادههای اسنادی، مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسشنامه و نیز با استفاده از فن تحلیل الگوی رفتاری به بررسی و ثبت الگوهای رفتاری استفادهکنندگان از محیط کالبدی بپردازد. فن تحلیل الگوهای رفتاری در فضاهای شهری شامل چهار گام اصلی است که <span style="text-decoration: underline;">گام اوّل: تهیۀ نقشه</span> از محدوده مشخص شده میدان تجریش تا باغ فردوس است.<br /> <span style="text-decoration: underline;">گام دوّم: ثبت الگوهای رفتاری که </span>ثبت صحیح و سیستماتیک حرکات در فضای مورد مطالعه که کار عمده و اصلی در فن حاضر است.<br /> <span style="text-decoration: underline;"> گام سوم: تهیه نقشۀ الگوهای رفتاری است. </span>این گام به ثبت دقیق اطلاعات به دست آمده در گام دوم بر روی نقشه تولید شده در گام اول اختصاص دارد. پیش از ثبت الگوهای رفتاری باید موقعیت عناصر متحرک بر روی نقشه تعیین شود.<br /> <span style="text-decoration: underline;"> گام چهارم، تحلیل نقشۀ الگوهای رفتاری</span> است.در واقع گام چهارم در راستای پاسخ گویی به سوالات زیر است:<br /> 1.آیا فضای شهری طراحی شده با الگوی رفتاری مردم انطباق دارد؟2. آیا فضاها(فضاهای مخصوص عابر پیاده، سواره، حملونقل عمومی، عمومی، خصوصی و نظایر آن) به درستی تعریف شدهاند. متناسب با کارکردشان توسط مردم مورد استفاده قرار میگیرند؟3. چه بخشهایی از فضا توسط مردم بیشتر و یا کمتر مورد استفاده قرار میگیرند؟<br /> به طور مثال ازدحام و و احساس سردرگمی و عدم نمایانی در دسترسی ها، سبب ایجاد مشکلات زیادی میشود که ، بهبود دسترسی ها و ارتقاء کیفیت منظر شهری پیشنهاد شده است. پیشنهاد چگونگی بهبود در بخش تحلیل یافته ها مشخص میشود. از مسائل دیگر ازدحام دستفروشان کتاب و کالاهای مود نیاز در جداره پیاده رو است که به منظور ساماندهی دستفروشان، پیشبینی فضاهای فرهنگی و در نتیجه منجر به رونق اقتصادی شد. نتایج حاصل از تحلیل دوربین ها حاکی از آن است که برخی دانههای درشت محدوده باعث عدم نفوذپذیری و در پی آن ایجاد مناطق ناامن میشود.<br /> در در واقع مواردی که با استفاده از فن تحلیل الگوی رفتاری در راستای توسعۀ میانافزا استخراج شد شامل؛ توجه به مسائل زیست محیطی، فضاهای فرهنگی و تفریحی، ارتقای سمنظر شهری ، ایجاد مکانهای امن، بهسازی فضایی، بهبودی دسترسیها، ایجاد رونق اقتصادی، افزایش نفوذ پذیری و اختلاط کاربریهاست. در واقع مواردی که با استفاده از فن تحلیل الگوی رفتاری در راستای توسعۀ میان افزا استخراج شد شامل؛ توجه به مسائل زیست محیطی، فضاهای فرهنگی و تفریحی، ارتقای منظر شهری ، ایجاد مکانهای امن ، بهسازی فضایی، بهبودی دسترسیها، ایجاد رونق اقتصادی، افزایش نفوذ پذیری و اختلاط کاربریهاست که به منظور اجرایی کردن این موارد با کمک تحلیل محله 4 روش الگوی رفتاری و مصاحبه با افراد و متخصصین راهکاهایی ارائه شد.
“توسعۀ میانافزا,منطقۀ یک تهران,بافت شهری,تجریش"
https://www.ei-journal.ir/article_114161.html
https://www.ei-journal.ir/article_114161_b8f0214888cd18a718fbb355ed503112.pdf
دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
ارزیابی تاثیرات کاربری های محرک شهری بر باززنده سازی بافت های تاریخی با رویکرد پویایی (مقایسه تطبیقی بافت های مرکزی، عامری و خرمکوشک اهواز)
89
71
FA
آنوش
اسکندری
مدرس گروه شهرسازی، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
anoosh.es@gmail.com
بهناز
بابائی مراد
0000-0002-3428-5118
استادیارگروه شهرسازی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
ur.behbm@yahoo.com
سید علیرضا
موسوی
دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
seyed.alirezamousavi@yahoo.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.114231
امروزه مسئله بافت های تاریخی از جمله مسائل مهم در حوزه های شهرسازی و معماری می باشد. یکی از عوامل تاثیر گذار بر باززنده سازی این بافت ها وجود کاربری های محرک هستند که در توسعه و پویایی بافت های تاریخی بسیار تاثیر گذار می باشند. هدف این پژوهش ارزیابی تاثیر کاربری های محرک بر باززنده سازی بافت های تاریخی، مرکزی، عامری و خرمکوشک واقع در شهر اهواز است. عوامل و معیارهای تاثیر گذار کاربری های محرک بر باززنده سازی و پویایی این بافت های تاریخی چیست؟ به عنوان سوال اصلی پژوهش مطرح شده است. با توجه به مقایسه تطبیقی سه بافت تاریخی مرکزی، عامری و خرمکوشک روش تحقیق این پژوهش بصورت توصیفی و تحلیلی و یافته های بدست آمده از طریق مدل ahp و با استفاده نرم افزار expert choice انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد بافت مرکزی با میانگین وزنی 691/0، در رتبه نخست، عامری با میانگین وزنی 209/0 و خرمکوشک با میانگین وزنی 100/0 در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند. همچنین با توجه به ارزیابی صورت گرفته، معیارهای اجتماعی با میانگین وزنی 459/0، اقتصادی با میانگین وزنی 285/0، کالبدی با میانگین وزنی 137 /0 و زیست محیطی با میانگین وزنی 119/0، بر تاثیر گذاری کاربری های محرک بر پویایی و باززنده سازی این سه بافت موثر هستند.
کاربری های محرک,بافت های تاریخی,باززنده سازی,پویایی,اهواز
https://www.ei-journal.ir/article_114231.html
https://www.ei-journal.ir/article_114231_294699aafb0c3738d6a3154a7fa4e089.pdf
دکترپرویز اکبری
شاپا:9782-2716
فصلنامه پژوهشی شهرسازی و معماری هویت محیط
9782-2716
1
2
2020
05
21
پیوند فضا و جنسیت بر بستر مدرنیته در شهر و معماری ایران
103
90
FA
مینوش
صدوقیانزاده
0000-0002-6276-3199
دکتری معماری، دانشگاه معماری، دانشگاه کاسل، آلمان
minooshs@hotmail.com
10.22034/(jrupa-ei).2020.114190
این نوشتار چکیدهی پژوهشی است جامع که برای بررسی چگونگی پیوند میان فضای کالبدی و ساختار جنسیت در دورهی مدرنیته در ایران انجام شده است. نگرش انتقادی به دگرگونیهای فضایی مدرنیته در شهر و معماری ایران پیوسته به پدیدهی گسست میان فرم و محتوی اشاره کرده است. معماران و پژوهشگران شهری از این پدیده بهعنوان یک مسئله در روند پویای دگرگونیهای فضای کالبدی/اجتماعی یاد کردهاند. روند تحولات مدرن جامعه که از اواخر قرن نوزدهم در ایران چشمگیر میشود، با کمیت و کیفیتهای گوناگون تا به امروز همچنان ادامه دارد. اگرچه مناسبات اجتماعی/جنسیتی و سازمان فضای کالبدی هریک در روند تحولات تاریخی خود در عصر معاصر دچار گسست شدهاند، اما بهنظر رسیده و چنین ادعا شده است که این دو پیوند دیرینهی خود را نیز از دست دادهاند. این پژوهش با رویکردی جامعهشناختی به روند دگرگونیهای فضای معماری و شهر، بار دیگر پدیدهی گسست این دو منظومه، اجتماعی/جنسیتی از یکسو و فضایی/کالبدی از سوی دیگر را به پرسش میکشد. پاسخ این پرسش با تکیه بر نظریهی "هویت اجتماعی" گیدنز و "تمایز" بوردیو در چرایی و چگونگی هویت مدرن نهفته است، پاسخی که پیوند تاریخی میان فرم و عملکرد یا فضا و متن را تایید میکند، هویت اجتماعی مدرن در حین تحول و در کنشی متقابل مناسبات اجتماعی/جنسیتی و همچنین اشکال فضایی را، آگاهانه یا ناآگاهانه، دگرگون میکند.
جنسیت,معماری,شهر,مدرنیته,هویت مدرن
https://www.ei-journal.ir/article_114190.html
https://www.ei-journal.ir/article_114190_be48122e91a0007507968abf9b5a39e2.pdf