نوع مقاله : علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
2 استادیارگروه معماری، گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
نوآوری
پژوهشگران معماری در بیشتر موارد آرکیتایپها را فارق از بستر مورد بررسی قرار دادهاند و در مواردی دیگر مطالعه کهنالگویی خود را بیشتر در حوزه کالبد و عملکرد انجام داده و توجه کمتری به درک معنا داشتهاند. افزون بر آن، نمونههای بررسی شده بیشتر در یک مقطع خاص زمانی بوده و یا در یک دستهبندی از لحاظ سبک و منطقه جای گرفتهاند. از اینرو؛ این تحقیق با بهرهگیری از روش پدیدارشناسی با نگاهی ریزبینانه به کشف معنا و نشانه در نمونههایی میرود که نه تنها در یک بازه زمانی قرار نگرفتهاند بلکه از لحاظ سبک، جانمایی و تفاوت در نحوه تفکر کاربران، خود نیز متفاوت هستند، بر این اساس پژوهش حاضر بدیع و جدید میباشد.
روش شناسی
در این مقاله راهکارهای طراحی آرکیتایپی به عنوان متغیر وابسته، نیایشگاه به عنوان متغیر مستقل، روش پدیدارشناسی به عنوان متغیر میانجی، مذهب به عنوان متغیر تعدیلگر و ایران به عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شدهاند. به منظور شناخت و درک گستردهتری از راهکارهای طراحی آرکیتایپ در نیایشگاههای ایران از روش تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است.
تحلیل یافته ها
با توجه به معیارهای بدست آمده، به منظور اثبات فرضیهها در دو بخش به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شده است. نگارندگان در بخش تحلیل توصیفی معیارهای آرکی تایپ را با نمونه های موردی تطابق داده و قسمتهای مشترک مشخص شدهاند و در بخش دوم تحلیل، پرسشنامهای تنظیم شده و نمونهگیری تصادفی هدفمند از 15نفر از میان جامعه آماری خبرگان (اساتید و متخصصان در حوزه معماری) صورت گرفته و نهایتاً تحلیلی استنباطی از متغیرهای پژوهش ارائه شده است.
نتایج
با بررسی کیفی نمونههای موردی و تطابق معیارها با معماری آنها، اولین برداشت این است که هرچه قدمت بنا بیشتر بود، میزان استفاده از مولفههای معنایی و نشانه (نماد، شمایل، نمایه) در معماری بیشتر بوده است، همچنین مشخص شد که اکثرا به صورت تقلیدی و خارج از دستکاری معمار بکار گرفته شدهاند. چنانچه در کلیسای تادئوس مقدس گستره استفاده از نمادها و نشانهها وسیعتر از بناهای دیگر بود. از دیگر نتایج بدست آمده باید به آرکیتایپ کوه کیهانی اشاره کرد که در نیایشگاههای ایران کمتر مورد استفاده قرار میگیرد و پاسخ متخصصان در این زمینه نیز گواهی بر این موضوع بود. تحلیل پاسخهای متخصصان نشان داد ارتباط معنایی میان معیارهای آرکیتایپی و ناخودآگاه وجود دارد چراکه پس از مشاهده تصاویر نیایشگاهها، سوالات پرسشنامه با نمرات قابل قبولی جواب داده شده بود. از مباحث مطرح شده مشخص میشود که معیارهای آرکیتایپی ارتباطی عمیق با رمزگان معنایی، محتوایی و نشانهها دارند و بهرهبردن از آنها چه در قالب کالبد و عملکرد و چه استعاره و معنا میتواند سبب ایجاد نیایشگاههایی شود که میتوانند ارتباطی عمیق با افراد (فارق از تفاوتهای آنها) برقرار سازند. براین اساس راهکارهای طراحی حاصل از دادههای پژوهش ارائه شده تا بتواند راهنمایی برای ساخت نیایشگاههایی مطلوب در ایران باشد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Lack of attention to the meaning in contemporary architecture has made man thirstier for truth of existence and purification of the soul, and space is a key for solving this problem. If space is originated from the existential roots and be full of meaning, it can lead him to the Supreme Being as a strong bridge. The shrine is one of these spaces that regardless of its terrestrial body, has an extraterrestrial purpose, so in its architecture, meaning must play a major role, and this purpose does not happen except with archetypal architecture. Therefore, this study seeks to use a combined method (qualitative-quantitative) from a phenomenological perspective to gain an understanding of archetypical design solutions in Iranian shrines so that the sacred buildings that are built using these achievements can cause the creature to connect with the divine source through communication with the collective human subconscious and a range of human history. In the present research, first the theories of experts about archetypes are examined, then by qualitative method, the criteria obtained in the theoretical framework are evaluated in case studies and through it a questionnaire is prepared and after scoring by experts, statistical analysis of data Used using SPSS software. The results show that all archetypal indicators have a hidden meaning and using them both in form (body and function) and (sign and meaning) creates shrines that are able to communicate with the collective subconscious. Finally, based on this, solutions were developed for the design of shrines.
کلیدواژهها [English]
مکان قدسی، حاوی هنریست که صورتهای قدسی دارد که غالباً با هدف ایجاد آرامش روحی، تفکّر، عبادت، زیارت، شفایابی و تعالی بعد روحانی و بعد متافیزیکی انسان و ارتباط او با الوهیّت و عالم بالا ایجاد میگردد (عدلدوست و شفیعزاده، 1395)؛(بورکهارت، 1369). بیشترین آسیبی که متوجه معماری کنونیست، عاری بودن از معنا و کیفیت است (رحمانپور، 1395). در این آشفته بازار، غالبا محیطهای انسان ساخت، فارغ از توجه به اصل انسانها شکل گرفتهاند و اثری از توجه به عنصر وجود دیده نمیشود. قوانین طراحی، به صورت یکسان برای انسانهایی با ویژگی های متفاوت، کالبدهای بدون روح را به وجود آورده که تنها در بازه زمانی محدود کارایی داشته و کمکم راه به سوی زوال طی میکند. نیایشگاهها از جمله کاربریهایی هستند که مستقیماً فارق از هر نیاز زیستی با روح و روان انسانها مرتبطاند و این ارتباط زمانی موفق خواهد بود که معماری وسیلهای باشد برای انسان در راه شناخت خود و هستی. برای تحقق این رویکرد فلسفی زیرساخت های بسیاری نیز باید فراهم گردند، از جمله دید معماران و تفکر عموم؛ که در حال حاضر فاصله بسیار زیادی با وضعیت مطلوب دارند. ضرورت این پژوهش از همین نقطه شکل میگیرد و نمونه بارز آن کمتوجهی به راهکارهای طراحی آرکیتایپی در ساخت نیایشگاههای ایران است، نیاز به داشتن چنین فضاهای معناداری با توجه به وضعیت روحی و نیاز روانی افراد درجوامع کنونی احساس میشود لذا این پژوهش به دنبال آنست تا با شناخت راهکارهای طراحی معماری سبب خلق نیایشگاههایی شود که از طریق ارتباط با ناخودآگاه هر انسانی به عمق وجود وی رخنه کنند و ارتباط او با عالم بالا را امکانپذیر سازند و همین امر سبب خلق نیایشگاههایی میشود که نه تنها بر مخاطبان کنونی خود تاثیرگذارند بلکه پاسخگوی نسلهای بعد از خود نیز هستند. ایران دارای سابقه تاریخی و فرهنگی بسیار غنی است و وجود کهنالگوها نه تنها در معماری بلکه در تمامی عرصه ها به وضوح قابل مشاهده است. وجود چنین بستر مناسبی، لزوم توجه و بازبینی در این زمینه را بیش از پیش نشان میدهد. با توجه به آنچه بیان شد؛ هدف اصلی این پژوهش شناخت راهکارهای طراحی آرکیتایپی در نیایشگاههای ایران از منظر پدیدارشناسی است و (به عنوان اهداف فرعی) به دنبال راهیست برای ایجاد نیایشگاه های مطلوب که به عنوان مکانهای مقدس سبب آرامش روح و تعالی بعد روحانی و متافیزیکی انسان شوند به گونهای که سازمانهای دولتی و خصوصی(متصدی اجرای نیایشگاهها) و مراکز تحقیقاتی بصورت کاربردی بتوانند از نتایج این پژوهش استفاده کنند. در این راستا، تحقیق در پی پاسخ به این دو سوال است؛ نخست اینکه کشف راهکارهای طراحی آرکیتایپ مستتر در نیایشگاهها به کمک پدیدارشناسی چگونه روی میدهد؟ و دوم اینکه از منظر پدیدارشناسی چه ارتباطی میان آرکیتایپها و نیایشگاههای ایران وجود دارد؟ با توجه به سؤالات تحقیق و مطالعات انجام شده فرض بر این است که با استفاده از روش پدیدارشناسی، میتوان به حقیقت پنهان آرکیتایپهای بکار گرفته شده در معماری نیایشگاهها پی برد و بنظر میرسد در هر پدیدار، ظاهر (نیایشگاههای ایران) و باطن (آرکیتایپها) با هم آمیخته است و ارتباط عمیقی میان ذهنیت و عینیت وجود دارد، درواقع به نظر میرسد معماری از تصویر ذهنی انسانها از واقعیتهای اطراف خود بوجود می آید و از این طریق راهکارهای طراحی در این زمینه شکل میگیرند.
فهرست منابع
کتابها:
مقالات:
منابع انگلیسی:
منابع تصاویر: